امریکا در قبال قیامهای مردمی غافلگیر شد به این پنجدلیل
ماهیت تحولات ماههای اخیر که از لبنان و سقوط دولت سعد حریری و روی کار آمدن دولت مقاومت آغاز شد و آشوبهای خیابانی طرفداران حریری نیز با واکنش منفی مردم و جریانهای سیاسی در لبنان ناکام ماند و سپس تحولات مهم در تونس و مصر که منجر به سقوط بنعلی و مبارک، دیکتاتورهای حاکم شد و سپس تسری این قیامها به لیبی، بحرین، یمن و عربستان، در برخی محافل سیاسی محل بحث و گفتوگو است.
در حالی که قرائن و شواهد موجود نشان میدهد که تحلیل رهبر انقلاب تنها پس از گذشت 10 روز از انقلاب مردم مصر در مورد خاستگاه اسلامی و احساس حقارت مردم این کشورها از تحقیر ناشی از حقارت سران آنها بیش از همه تحلیلها به واقعیت نزدیک است، برخی مدعی هستند که ماهیت این تحولات امریکایی است و دولت امریکا با همکاری برخی کشورهای دیگر غربی جرقه این انقلابها را زده است تا از تحولات بزرگتری در آینده جلوگیری کند.
این در حالی است که اساسا نه تنها قرینه دقیقی برای این تحلیل وجود ندارد بلکه بنا بر شواهد و دلایل روشن، امریکاییها ضمن ناتوانی از پیشبینی این تحولات در مدیریت آنها نیز دچار تناقضها و اختلافنظرهای حاد هستند.
در عین حال، در اثر این خیزشهای مردمی، معادلات امریکا و غرب مشخصا در پنج حوزه بههم ریخته است که این موارد عبارت از نفت، حضور نظامی در منطقه، موجودیت و امنیت رژیم صهیونیستی، ثبات در منطقه و جلوگیری از نفوذ الگوی اسلام انقلابی است که این منافع تماما برای آنها به خطر افتاده است.
توقف صادرات روزانه یک میلیون و 200 هزار بشکه نفت لیبی، شرایط را به نحوی تغییر داده که علاوه بر افزایش فیمت جهانی، عربستان مجبور شده برای جلوگیری از نوسانهای بیشتر بازار، به مخازن نفتی خود برای تولید بیشتر نفت تا 9 میلیون بشکه در روز فشار بیاورد اما چون تولید نفت صیانتی ندارد، بنابراین در آینده با افت شدید تولید مواجه خواهد شد.
همچنین بحرین، ستاد فرماندهی ناوگان پنجم امریکا در منطقه بهعنوان قرارگاه دریایی با پنج هزار نیرو است، این در حالی است که قیام مردم بحرین شرایط را برای این نظامیان بهکلی تغییر داده و حتی چنانچه این قیام منجر به سقوط حکومت فعلی نشود، پادشاه همانطور که اعلام کرده باید امتیازهای اساسی به شیعیان بدهد که در این صورت ادامه حضور امریکاییها در بحرین تقریبا غیرممکن میشود. این در حالی است که این نظامیان بعد از انفجار 2003 عربستان به بحرین آمده و کشورهایی مانند عمان نیز حاضر نیستند حضور آنها را بپذیرند، بنابراین، باید از تنگه هرمز باز هم فاصله بگیرند که این به معنی تسلط کامل ایران بر خلیج فارس است. همچنین حق پرواز آزاد (Free) امریکاییها در منطقه نیز مختل شده و در واقع بنیادهای حضور نظامی امریکا در منطقه سست شده است.
دلیل سوم برای غافلگیری امریکاییها در قبال این تحولات، دستپاچگی رژیم صهیونیستی و ایجاد تهدید جدی برای موجودیت و بهویژه امنیت آن است. در شرایط فعلی، هر فرآیند جدیدی در اثر تحولات منطقه و شمال افریقا، رخ بدهد، کمپ دیوید و پایبندی به صلح ابدی با اسرائیل ادامه نمییابد. این در حالی است که 40 درصد گاز رژیم صهیونیستی از طریق مصر تأمین میشود و اکنون ساکنان سرزمینهای اشغالی با مشکلات عمدهای در این زمینه مواجه شدهاند که ادامه این مسائل میتواند به فروپاشی عمیق جامعه اسرائیل که بخشی از آن نیز ناشی از بیتدبیریهای نتانیاهو در اداره امور اجرایی است، منجر شود. همچنین گذرگاه رفح باز شده و ارتش مصر حضور جدی در این منطقه ندارد. حزبالله و حماس نیز توانستهاند زندانیان سرشناس خود را آزاد کنند. حجم قابل توجهی از اسناد نیز در روزهای گذشته از برخی مراکز امنیتی مصر بهدست انقلابیون افتاده است.
امریکاییها همچنین از اینکه الگوی ثبات آنها در منطقه بههم خورده بهشدت نگران هستند. بر خلاف این نظر که برخی وابستگان داخلی ضدانقلاب تلاش داشتند میان تحولات اخیر با فتنه 88 مشابهسازی کنند، ماجرا اساسا شکل دیگری دارد، چرا که فتنه 88 در پارادایم موسوم به دموکراسیسازی امریکایی بود که ساز و کار آن به این شکل است که این فرآیند متکی به یک گروه (الیت) است که با بهرهبرداری از شرایط عمدتا انتخاباتی، این الیت غربگرا کودتای مخملی را سامان میدهد که در اثر آن نظام سیاسی زاویهدار با امریکا سرنگون یا تعدیل میشود.
این در حالی است که در جریان خیزشهای مردمی اخیر صورت مسئله به این شکل است که آن الیت غربگرا همان حاکمان وابسته هستند و مردم (تودهها) برای براندازی حاکمان امریکایی تلاش میکنند.
امریکاییها همچنین از توسعه الگوی اسلام انقلابی بهشدت نگران هستند که انتشار گسترده تحلیلها و اظهارنظرهای مقامهای غربی در مورد افزایش عمق نفوذ ایران در کشورهای دستخوش انقلابهای مردمی، بهعنوان پنجمین دلیل برای غافلگیری امریکاییها قابل طرح است.
همچنین مجلسین امریکا با جدیت بهدنبال مؤاخذه دستگاههای امنیتی خود هستند، بهطوری که در جلسه اخیر سنا، رئیسان سیا و شورای امنیت ملی امریکا در مورد ناتوانی در پیشبینی این تحولات مورد انتقاد گسترده قرار گرفتند.
موضعگیریهای متناقض مقامهای امریکایی در قبال تحولات نیز آنقدر واضح بود که سه بار تغییر موضع هیلاری کلینتون ظرف دو روز در مورد مصر و حسنی مبارک در روزهای اول قیام مردم مصر تا چند روز سوژه مطبوعات عربی بود که این نیز نشانه دیگری در مورد دستپاچگی امریکا در قبال تحولات است؛ با این حال، اگرچه ممکن است امریکاییها بخواهند بر موج قیامهای مردمی سوار شوند و فرآیندهای انتقال را به نفع خود مصادره و مدیریت کنند که رهبر انقلاب نیز در این زمینه هشدار جدی دادند اما بهنظر میرسد ادعای ماهیت امریکایی قیامها بیاساس است.
گزارش :رجانیوز